- نویسنده : pouyatoofani
- ۳۱ شهریور ۱۳۹۷
- کد خبر 12870
- 211 بازدید
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
امروز بار دیگر خون یک خبرنگار بر زمین جاری شد. خونی که برای گفتن از حق میجوشید و اینبار توسط یک گروهک تروریستی ریخته شد. همهجا هست و پا چهارچشم، چهارگوش و چهار دست میبیند، میشنود و مینویسد. نمیدانم پس از کار در معدن چند شغل در جهان خود را دومین شغل سخت میدانند اما خبرنگار که باشی باید صابون همهچیز را به تنت بمالی!
خبرنگار که باشی دوربین و قلم در دستت، فکر در سرت و چشم بینایت تمام سلاحهایی است که در اختیار داری. در مقابل اما باید با همه سختیها و خباثتهای جهان بجنگی! باید در میان آتش پلاسکو چون ابراهیم فرو بروی و لابهلای تیراندازیهای داعشیها در مجلس فکر فرار نباشی. باید میکروفنت را وزیر به زمین بکوبد و استیضاح نشود. باید فحش بشنوی و شکمبارههای شکوائیه به دست صبح تا شب به دنبال شکایت از تو باشند.
باید خبرنگار باشی که وسط طوفان بایستی و گزارشت را کامل کنی. باید خبرنگار باشی و در مناطق زلزلهزده رو آوارهایی که هرلحظه پسلرزه میرقصاندت قدم بگذاری و از دردها بنویسی. باید خبرنگار باشی و در عمق روستاهایی که هیچکس حاضر به سفر کردن در آن نیست بروی و خبر از زندگی خانوادهای درون طویله مخابره کنی. باید خبرنگار باشی تا برای نجات سگهایی که درون سوله مرگ به حال خود رها شده جایی بروی که هیچکس دل دیدن تصاویرش را هم ندارد.
باید خبرنگار باشی تا در سوریه هدف تیرهایی قرار بگیری که برایش خبرنگار و پرستار و رزمنده ندارد! باید عکاس خبری باشی تا هدف سنگهایی قرار بگیری که در استادیومهای فوتبال خودی و غیرخودی را نمیشناسد. باید خبرنگار باشی تا فحش هرکسی را به جان بخری تا هدفت، یعنی عدالت، آزادگی و آگاهی را لمس کنی.
قسم به نانی که نیست و قلمی که شکسته است. قسم به خونهایی که جاری است. قسم به تمام بغضهای در گلوی خبرنگاران این دیار. هیچگاه از راه عدالت، آزادگی و آگاهی دست نخواهیم کشید. حتی اگر خنجر شکایتها در پشت و گلوله روبروی مان باشد.
معین حسن زاده
https://bevaghtekhabaregilan.ir/?p=12870